بسم الله الرحمن الرحیم
انها حق علی(ع) را گرفتند.فدک را غصب کردند.اکنون می خواهند علی (ع)را هم از فاطمه بگیرند.دیگر نمی توان سکوت کرد.وقت فریاد است.
فاطمه(س) می داند که امروز تمام حق در قامت علی(ع) جلوه کرده استواو برای یاری علی(ع) می اید فاطمه (س) در گوشه ای از مسجد می نشیند.در همان جا پرده ای می زنند.سکوت در فضای مسجد سایه افکنده است.
فاطمه(س) سخن را اغاز میکند:"من خدای بزرگ را برای همه ی آن نعمتهایی که به ما داده است شکر میکنم.من گواهی
می دهم که پدرم.محمد فرستاده اوست…".
او سخن خویش را اینگونه ادامه میدهد:"شما سخن پیامبر خود را در مورد علی رها کردیدوبه دنبال هوس های خود رفتید.شما به خاندان پیامبر خود خیانت کردید سپس رو به انصار (مردم مدینه)می کند ومی گوید:"ای کسانی که دین پدرم رایاری کردید! چرا به دادخواهی من جواب نمی دهید؟…".
حوادث فاطمیه/مهدی خدامیان ارانی/انتشارات وثوق/ص 43